پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همچون نوری عظیم، چنان تشعشعاتی به وجود آورد که اطراف و جوانب خود را تا دوردستترین نقاط عالم روشنایی بخشید و نور امید تازهای بر دلهای تاریک، خموده و یاسزده بشریت که غرق در مادیات و شهوات بوده تابانید و با تلألو خود، روشنایی جدیدی بر جامعه جهانی عرضه کرد. ادعای مقاله حاضر بر آن است که با یک بررسی همهجانبه از آثار و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، میتوان نشان داد که بازتاب انقلاب اسلامی بر دولتها و ملتها و میزان تأثیرگذاری آن، با توجه به نزدیکی و دوری فرهنگی و جغرافیایی جوامع مختلف با جامعه ایران، متفاوت بوده است نگارنده میکوشد بر همین اساس بازتاب جهانی انقلاب اسلامی را در سطوح مختلف جامعه شیعیان، اهل سنت، جهان سوم و نظام جهانی مورد بررسی قرار میدهد.
“این شرایط با درجه کمتری در مورد بحرین و لبنان صادق است؛ البته حتی دولتهای اسلامی که دارای اقلیت شیعه هم بودند یا اصولا شیعیان از موقعیت چشمگیری برخوردار نبودند، با این حال به خاطر ترس از نفوذ انقلاب اسلامی بر همه مسلمانان، مواضع منفی اتخاذ کردند، در عین حال با توجه به حاکمیت دولتهای گوناگون بر این کشورها، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که هر قدر این دولتها سیاست مستقلتری از غرب داشتند و به عبارت دیگر نوعی روش انقلابی در پیش گرفته بودند، مانند دولتهای لیبی، الجزایر و یمن، در اوان پیروزی انقلاب اسلامی سیاستی دوستانهتر با ایران انقلابی اتخاذ کردند. ب) بازتاب انقلاب اسلامی بر اهل سنت انتظار میرفت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران جوامعی که از نظر بنیادهای عقیدتی و سوابق تاریخی زمینه مناسبتری برای تحقق انقلاب دارند، به ویژه کشورهایی مانند مصر، الجزایر و ترکیه از این لحاظ که سابقه مبارزاتی داشتند و در تاریخ گذشته نیز خلافتهای اسلامی را تجربه کرده بودند، ولی چنین چیزی اتفاقی نیفتاد و اولین حرکت در کشوری که دارای قومیتهای متعدد است و کمترین درصد مسلمانان را دارد همچون لبنان، آنهم میان شیعیان، بیشترین بازتاب را برجای گذاشت. اینکه چرا و چگونه انقلاب اسلامی بیشتر میان شیعیان تأثیر برجای گذارد و میان اهل سنت آنگونه که پیشبینی میشد، بازتاب انقلابی بر جای نگذاشت، مسئلهای است که ضرورتا به افکار و اندیشههای بنیادین اسلامی بر نمیگردد؛ بلکه بهطور عمده به ابزار و ساز و کاری مربوط است که شیعیان در طول تاریخ از آنها بهره برده و ضمن شکل دادن به آنها، توانسته بودند نظامی مستقل از ساختار سیاسی، حکومتی ایجاد کنند و همین نظام مستقل بود که در یک قرن گذشته و در زمانهای مقتضی در برابر نفوذ بیگانگان و ستم و بیدادگری حکام ایستادگی و نقش خود را ایفا کرده است.”
نویسنده: منوچهر محمدی